مشاوره کسب و کار از جمله موارد الزامی برای راه اندازی یک کسب و کار جدید می باشد. در جلسات مشاوره کسب و کار شما با چالش ها ، مشکلات و مسیر راه اندازی کسب و کار خود آشنا می شوید و همچنین می توانید نحوه بر طرف کردن موانعی که با آنها روبرو هستید را می آموزید. با اینکه مطالب این مقاله نمی توانید جایگزین مشاوره کسب و کار باشد ولی ما در این مقاله سعی کردیم تا مهمترین سوالات و ابهامات موجود در مسیر راه اندازی کسب و کار را برای شما توضیح دهیم.
برای دریافت مشاوره کسب و کار از مشاوران مرکز مشاوره کسب و کار کاردوک می توانید با شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منبع: مشاوره کسب و کار
از جمله مهمترین مواردی که در جلسات مشاوره کسب و کار مطرح می شود می توان به موارد زیر اشاره داشت :
قبل از هر چیزی هدف خود را تغیین کنید که می خواهید یک کسب و کار برای خود راه اندازی کنید یا به دنبال افزایش اطلاعات خود در مورد راه اندازی یک کسب و کار هستید. اگر قصد دارید واقعا یک کسب و کار جدید برای خود راه اندازی کنید، باید علاوه بر جنبه های تئوری با جنبه های اجرایی راه اندازی کسب و کار آشنا شوید. باید اطلاعات دقیقی در مورد نقشه راه کارآفرینی و مدیریت کسب وکار داشته باشید.
قبل از هر اقدامی با خودتان رو راست باشید. ببنید چرا می خواهید یک کسبب و کار جدید را اندازی کنید. معمولا کار آفرینان از این لحاظ به دو دسته تقسیم می شوند.
دسته اول کار آفرینانی هستند که با انگیزه بیرونی شروع به فعالیت می کنند به عنوان مثال به دلیل اینکه مدیر ناکارآمدی دارند شروع به راه اندازی کسب و کار خود می کنند.
دسته دوم کار آفرینانی هستند که با انگیزه درونی کسب و کار خود را راه اندازی می کنند. به عنوان مثال شما یک ایده ای دارید و فکر می کنید که می توانید با عملی کردن ایده تان شروع به خدمات رسانی و خلق ارزش کنید.
اگر واقعا مصمم هستید که می خواهید کسب وکار خود را شروع کنید یک کاغذ بردارید و سوالات زیر را پاسخ دهید
نمی توانیم اول یک شرکت ثبت کنیم بعد بشینیم ببینیم که حالا می خواییم چی کار کنیم!!! بنابراین اولین سوالی که باید به انجا جواب دهید این است که می خواهید چی کار کنید ؟
حال تلاش کنید در چند سطر داستان کسب و کار خودتان را توضیح بنویسید.
شما به عنوان یک کار آفرین باید قبل از شروع کسب و کارتان به این سوال هم پاسخ دهید که چرا من ؟ چرا باید به سراغ این کار بروم ؟
اینجا همان جایی که است که شما باید اول به خودتان اثبات کنید که در حوزه ای که می خواهید در آن فعالیت داشته باشید، نوآوری انجام داده اید که خودتان حاظراید از محصولی که تولید می کنید استفاده نمایید.
بسیاری اند افرادی که در جلسات مشاوره کسب و کار ادعا دارند که محصول و خدماتی که ارائه می دهند در هیچ جای دیگری ارائه نمی شود. اما دیر یا زود این قضیه مشخص می شود. گردش مالی حساب بانکی شما درستی یا نادرستی این امر را ثابت می کند. پس با دقت به سوالی که پرسیده شد پاسخ دهید.
نباید فراموش کنید که ارزشی چیزی است که مشتری شما حاضر است برای آن پول خرج کند. در غیر این صورت شما کسب و کاری راه نداخته اید، تنها یک کار خیر انجام داده اید.
شاید مهمترین سوالی که باید به آن در جلسات مشاوره کسب و کار پاسخ دهید این است که چه کسی برای محصول یا خدمات شما پول قرار است پول دهد ؟
شما به عنوان یک کارآفرین کسب و کار جدید، آیا واقعا توانایی ایجاد ارزش دارید یا تنها به دنبال شکل دادن یک شخصیت خقوقی برای قلاب اندازی در رودخانه فرصت ها هستید تا یک ماهی گیر کند ؟
ما نمی توانیم یک کسب و کار جدید راه بیاندازیم و وقتی دیدیم که مشتری نداریم بگوییم که ما تلاش خودمان را کردیم ولی جامعه قدر ما را ندانست.
مردم با پول دادن علاوه بر تامین هزینه کسب و کار، از میان کسب و کار های مختلف به کسب و کار مورد علاقه خود رای می دهند و از استفاده از خدمات آن کسب و کار راضی تر هستند.
خوب است که قبل از شروع به کار کردن در یک زمینه فعالیت، تحلیل استراتژیک آن صنعت را هم داشته باشید.
بسیارند کارآفرینانی که میانه خوشی با مسائل مالی ندارند. این کار آفرینان فکر می کنند که برای راه اندازی یک کسب و کار اصل مهم ایده است و در ادامه کسب و کارشان جان گرفت می توانند با استخدام حسابدار و مدیر مالی به مسائل مالی خود رسیدگی کنند.
بحث مالی تنها به پیدا کردن سرمایه گذار و سرمایه اولیه کسب و کار محدود نمی شود. شما به عنوان یک کار آفرین باید از مباحث مالی درک صحیحی داشته باشید. از مفاهیم مالی مهمی که باید با آن آشنا باشید می توان به موارد زیر اشاره داشت :
اگر به زندگی نامه کارآفرینان مختلف نگاه کنیم متوجه می شویم که کارآفرینان زیادی بودند که در ابتدای راه اندازی کسب و کار جدید خود تا مدت ها در شغل قبلی خود مشغول کار بودند.
معمولا در کسب و کار های خانگی و کوچک، تامین مالی از طریق کار کردن در جایی دیگر یک امر عادی است. ولی نباید فراموش کنید که کسب و کار شما دیر یا زود به نقطه ای خواهد رسید که شما مجبورید تمام وقت خود را بر روی آن بگذارید.
امروزه شبکه های اجتماعی و رسیدگی به آنها به صورت تخصصی برای تمامی کسب و کار ها نقش مهمی پیدا کرده است. آشنایی با بازاریابی مدرن و تولید محتوا در شبکه های اجتماعی از جمله مبحث های مهمی است که باید قبل از شروع کسب و کار با آن آشنا باشید.
مرکز مشاوره کسب و کار کاردوک با بهرمندی از تیمی متخصص و با تجربه در زمینه کسب و کار آماده ارائه خدمات خود به شما است شما برای کسب اطلاعات بیشتر می توان با شماره 09351520300 تماس بگیرید.
شما می توانید با پاسخ و فکر کردن به پاسخ سوالات فوق اطلاعات مفیدی را در مورد کسب و کار مورد نظر خود بدست آورید همچنین می توانید اگر سوال مفیده دیگری به ذهنتان رسید در ادامه این مطلب با سایر افراد به اشتراک بگذارید.
برای دریافت مشاوره کسب و کار از مشاوران مرکز مشاوره کسب و کار کاردوک می توانید با شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منبع: مشاوره کسب و کار
هوش مالی فقط بخشی از هوش ذهنی است که برای حل مشکلات مالی از آن استفاده می شود . حتما افرادی را دیده اید که هر روز سخت تر از دیروز کار می کنند ، پول بیشتری در می آورند اما هرگز ثروتمند نمی شوند، و حتی بیشتر از قبل بدهکار می شوند و مشکلات مالیشان بیشتر می شود. اکثر ما فکر میکنیم بهترین راه و روش حل یک مشکل ، فقط روشی است که ما می دانیم و انجام می دهیم. در حالی که روش هایی که تا الان استفاده کرده ایم ما را به نتیجه متوسط یا پائین تر از متوسط رسانده است. اگر این نکته را درک کنیم می توانیم با یادگیری روش و مهارت های جدید و تغییر در نوع نگرش و فکر خود به نتایج جدید و بهتر برسیم اگر به مشکل مالی خود به عنوان یک فرصت برای یادگیری و باهوش تر شدن نگاه کنیم.
برای دریافت مشاوره در زمینه امور اداری و سازمانی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره کسب و کار کاردوک از طریق شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منبع : هوش مالی
البته منظور هوشی متفاوت از IQ می باشد. هوش مالی مفهومی ذهنی است که شامل عملکرد یا کارهای خاصی است که ثروت را وارد زندگی شما می کند. باید ذهنیت لازم برای موفقیت و شکست را یاد بگیرید و باورهای محدودکننده ای که سد راه پول درآوردن شماست را کنار بگذارید. بنابراین هوش مالی را می توان یکی از اصول مدیریت دانست، برای اطلاع از اصول مدیریت کلیک کنید.
همه ی مردم دنیا چه ثروتمند و چه فقیر مشکل مالی دارند. خیلی ها فکر می کنند مشکل مالی آن ها تمام می شود اما این طور نیست، پول بیشتر مشکلات مالی بیشتری را به دنبال دارد . تحصیلات هم مشکل مالی را برطرف نمی کند. داشتن یک شغل هم مشکلات مالی را حل نمی کند. هوش مالی دقیقا همان رفتار شما با پول است. متاسفانه تحصیلات و سخت کوشی اگر با استفاده از هوش مالی ، همراه نباشد نمی تواند موجب تولید ثروت شود. حال سوال این است چه چیزی مشکلات مالی را حل می کند؟
جواب این سوال “هوش مالی” است. مشکلات رایج مالی در دنیای امروز؛ تطبیق نداشتن درآمدها و هزینه های زندگی، نداشتن خانه شخصی، بدهکاری، هزینه های ماشین، هزینه های بهداشتی درمانی و … است که با استفاده از هوش مالی میتوان آن ها را برطرف کرد . اگر هوش مالی را در خود تقویت نکنیم روز به روز مشکلات وخیم تر و شرایط روز به روز سخت تر می شوند. واقعیت این است که پول تاثیر به سزایی روی سبک و کیفیت زندگی دارد. پول آسایش، آزادی زمانی و آزادی انتخاب می آورد . ولی پول در آوردن به تنهایی و بدون استفاده از هوش مالی هیچ کدام از موارد ذکر شده را به همراه خواهد داشت.
و اگر بتوانید هوش مالی خود را رشد بدهید، می توانید مشکلات مالی خود را حل کنید و در نتیجه ثروتمندتر شوید و اگر این کار را نکنید روز به روز فقیرتر می شوید. مدیران مالی کاردان ، برای رسیدن به ثروت و رفاه مالی اقدامات خاصی را انجام می دهند .افرادی که از نظر مالی موفق هستند با افرادی که وضع مالی اسفباری دارند، دارای ذهنیت متفاوتی نسبت به پول هستند. افراد موفق و ثروتمند هیچ وقت دست از یادگیری درباره ی پول درآوردن، سرمایه گذاری، اطلاعات مربوط به سهام و … نمیکشند.
پول در آوردن برای آن ها مثل نفس کشیدن حیاتی است. مدیران باهوش از تمام لحظه های زندگیشان برای یادگیری استفاده میکنند. همیشه وقتی آنها را میبینید درباره ی پول با بقیه صحبت می کنند ، به سمینارهای امور مالی می روند، با مشاوران حرفه ای صحبت می کنند، کتاب می خوانند یا در حال مطالعه بخش اقتصادی روزنامه هستند و … . پول درآوردن برای آنها تبدیل به عادت شده و این عادت باعث می شود آن ها در امور مالیشان به موفقیت برسند.
“جیمی مک اینتایر” در کتاب خود به نام “درس هایی که آرزو داشتم یاد می گرفتم” میگوید موفقیت مالی ما تا حد زیادی به باورهایی که درباره ی پول داریم بستگی دارد. اگر به باورهای محدودکننده ای که درباره ی پول داریم بچسبیم، همیشه از پیامدهای آسیب رسان آن ضرر خواهیم کرد . این باورهای منفی هستند که اجازه نمی دهند به بالاترین سطح استقلال مالی برسیم.
خصوصیات مشترک بین همه مدیرانی که درآمد بالایی دارند وجود دارد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره داشت :
کسانی که از هوش مالی بالایی برخوردارند، برنامه و طرح جامعی برای موارد مالی و برنامه روزانه خود دارند.
این افراد همیشه حداقل ده درصد از درآمد خود را نگه می دارند یا با آن به سرمایه گذاری می پردازند یا در بلند مدت سود به دست می آورند.
افراد با هوش مالی بالا ، می دانند که قرض بالا آوردن بار سنگینی دارد و در درازمدت تاثیر بدی بر روی میزان ثروت میگذارد . این افراد سعی می کنند تا جای ممکن بدهی های خود را به حداقل برسانند و با این وجود اگر هم مجبور باشند که با قرض کردن اقدام به خرید کنند، بهترین و مناسب ترین طرح و تسهیلات بانکی یا غیربانکی را انتخاب می کنند. در اغلب موارد بدهی هایشان را با سودی که از سرمایه گذاری هوشمندانه به دست می آورند، صاف می کنند.
اهداف مالی ارتباط تنگاتنگی با طرح های عملیاتی موثر دارند. اهداف افراد باهوش به دو دسته ی کوتاه مدت و بلندمدت تقسیم می شود و همین داشتن برنامه باعث می شود تا در طول روز فکرشان را روی رسیدن به به اهدافشون متمرکز کنند.
افراد باهوش درباره ی هر مبلغی که می خواهند خرج کنند با دقت فکر می کنند. مدیران مالی موفق از پیامدهای کوچک ترین خرید و خرج کردن خود هم آگاه هستند. آن ها می دانند که جمع شدن هزینه های به ظاهر کوچک در بلند مدت چه عواقبی دارد و باعث تلنبار شدن بدهی می شود و فرصت سوددهی بیشتر را از شما میگیرد. این افراد توانایی بالایی در پیش بینی آینده دارند. این قابلیت به آن ها کمک می کند تا پیامدهای خرج کردن پول شان را بشناسند و به این ترتیب برای خرج کردن یا نکردن آن تصمیم درستی بگیرند. و اگر ببینند که خرج کردن پولشان در بلند مدت برایشان سودی ندارد، قبل از هر اقدامی تصمیماتشان را اولویت بندی می کنند.
این افراد هیچ وقت از یادگیری درباره ی پول درآوردن، سرمایه گذاری کردن، اطلاعات مربوط به سهام و … دست نمی کشند و به صورت مداوم در حال یادگیری هستند.
هوش پول ساز مجموعه مهارت هایی است که باعث به دست آوردن پول بیشتر می شود. بخشی از این هوش ، ذاتی و بخشی مهمی از آن اکتسابی است. بخش ذاتی این هوش چندان قابل تغییر نیست مانند “قدرت حافظه” ، اما بخش های اکتسابی آن میتواند با روش های زیر فراگرفته شود.
افرادی که خیال پردازی می کنند احتمال بیشتری دارد که بتوانند یک کار و ایده جدید خلق کنند. بسیاری از ایرانی ها قدرت خیال پردازی خوبی دارند، اما فقط افراد کمی به آن اهمیت می دهند و بیشتر افراد با بی توجه از کنار آن می گذرند. حتی برخی افراد خیال پردازی را چیز بدی می دانند! و تفاوت افراد موفق با دیگران در این است که به خیال پردازی هایشان جامه عمل می پوشانند.
یکی از مهم ترین موارد برای هوش مالی خلاقیت است. در گذشته بسیار دور برای کسب درآمد بالا چندان به خلاقیت نیاز نبود اما در دنیای امروزه با افزایش جمعیت و رقابت در زمینه های مختلف شغلی و اجتماعی، نیاز به این ویژگی بیشتر می شود. بیشتر افرادی که در موقعیت شغلی با حقوق ثابت قرار می گیرند، خلاقیت خودشان را از دست می دهند. باید بدانید انسان تنها زمانی از قابلیت های عالی ذهنش استفاده می کند که در شرایط سخت قرار بگیرند .
اگر به شغل فعلی خود علاقه ندارید، دست کشیدن از آن کار منطقی است. وقتی از کاری که به آن علاقه ندارید دست می کشید، تمام انرژیتان را صرف پیدا کردن شغل مورد علاقه تان می کنید و تمام فکرتان بر روی شغلی که برایتان مناسب ترین است، متمرکز می شود. نکته مهمی که باید بدانید این است که تنها راه انجام دادن کارهای عظیم، دوست داشتن کاری است که انجام می دهیذ.
جسارت ویژگی افرادی است که ترس هایشان را شناخته اند و بر آن غلبه کرده اند. ترس ها بزرگترین موانع در برابر پیشرفت انسان هستند. انسان های بزرگ با ترس هایشان روبه رو می شوند ولی انسان های ضعیف از آن فرار می کنند.
حال که هدفتان را مشخص کرده اید کافی است روی آن تمرکز کنید. تمام ذهن و قدرت خود را روی هدفتان جمع کنید و به عوامل مزاحم اجازه ندهید به ذهنتان وارد شوند و نهایت تلاشتان را برای رسیدن به هدف بکنید و تا رسیدن به هدفتان دست از تلاش نکشید. از تجربه هایتان پله هایی برای بالا رفتن بسازید و هرگز از شکست خوردن نهراسید.
برای دریافت مشاوره در زمینه هوش مالی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره کاردوک تماس بگیرید و از خدمات مشاوره حضوری و تلفنی این مرکز بهرمند شوید. برای اطلاع از سایر روش های جلوگیری از ضرر مالی کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه امور اداری و سازمانی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره کاردوک از طریق شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منبع : هوش مالی
بسیاری از صاحبان سرمایه به دنبال یک اصول مدیریت در سازمان خود هستند تا بتوانند آن را به بالاترین درآمد ممکن برسانند. پس از ورود به بازار کار دیر یا زود متوجه می شوید که در هر حوزه ای، مدیریت اصلی اساسی و انکار ناپذیر است. به طوری که موفقیت و رشد سازمان مستقیمابه عملکرد مدیران آن بستگی دارد. این موضوع به قدری اهمیت دارد که مدیریت به عنوان یک علم شناخته می شود، پس شما هم اگر به دنبال هدایت مجموعه خود هستید باید پایه های علم مدیریت را بشناسید. خوب است بدانید اصول مدیریت تنها برای مدیران نبوده و در هر زمینه و بخشی که فعالیت دارید، آگاهی از این اصول به یاری شما می آیند.
برای دریافت مشاوره در زمینه امور اداری و سازمانی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره کسب و کار کاردوک از طریق شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منبع: اصول مدیریت
قبل از آن که بخواهیم اصول مدیریت را شرح دهیم خوب است با مفهوم مدیر و مدیریت آشنا شوید. مدیر کسی که کار مدیریت را انجام می دهد، او محیطی مناسب برای کسانی که می توانند برای اهداف سازمان مفید باشند، فراهم می کند. در عمل، مدیریت ادغامی از دانش، هنر و خلاقیت است که در جهت اهداف سازمان از آن ها استفاده می کند. مدیری موثر است که بتواند در شرایط سخت زیردستان را با خود هماهنگ کند. تصمیمات یک مدیر شایسته بر اساس تفکر عمیق و آینده نگری است. برای رسیدن به این اهداف و ویژگی ها لازم است تا علاوه بر دانش، با اصول مدیریتی نیز آشنا باشید.
نظریه های متعددی درباره اصول مدیریت ذکر شده اند که در هر کدام از آن ها مباحث مختلفی در نظر گرفته شده است. اما در همه آن ها می توان به اشتراکاتی رسید. در ادامه به دو دیدگاه پرداخته ایم که هم طرفداران بیشتری داشته و هم در عمل کاربردی تر بوده اند.
بعد از آنکه نظریات مختلفی درباره وظایف مدیر مطرح شد، پنج وظیفه به عنوان وظایف و اصول مدیریت میان صاحبان نظر به توافق رسید. این پنج اصل عبارتند از؛
برنامه ریزی از جمله اصولی است که همه صاحب نظران در مورد آن اتفاق نظر دارند. مدیری که فاقد مهارت برنامه ریزی باشد، به سازمان آسیب زده و مانع از رشد آن می شود. با برنامه ریزی اهداف، مسیر اجرایی، روش و ابزار مورد نیاز مشخص است. در واقع وقتی مدیر برنامه ریزی داشته باشد با اتفاقات غیر مترقبه مواجه نمی شود. او در برخورد با بحران ها میداند به کدام سو باید حرکت کند و سلیقه شخصی را در کار دخالت نمی دهد.
مدیر با سازماندهی وظایف را از حالت کلی به حالت جزئی تر در می آورد. بدین صورت واحدهای مختلف با فعالیت در کنار یکدیگر قادر به رسیدن به اهداف سازمان می شوند. برای مثال برای درست کردن یک پیتزا با توجه به منابع مالی موجود مواد اولیه را تهیه کرده و بر اساس ظرفیت فرها در ساعت سفارش دریافت می کند، او میداند که برای سرعت بخشیدن به کار نباید بیش از 3 نفر را در آشپزخانه و سالن غذا خوری بگمارد و برای نظم دهی باید شرح وظایف هر سه نفر را دقیق مشخص نماید.
بنابر این اصل پس از برنامه ریزی و سازماندهی، نباید نیروها را به حال خود رها کرد. حتی اگر کارتان با ماشین آلات است، باز هم نیاز دارید که دائم بر روند کار نظارت کرده و از درستی عملکرد آن اطمینان حاصل کنید. عدم وارسی و ندادن بازخورد باعث می شود عیب های کار برطرف نشده و سیستم به اشتباه خود ادامه دهد.
در میان اصول مدیریت به اصل به کار گماردن توجه کمتری شده است، درحالی که به کار گماردن نیروی انسانی متناسب با یک سمت بسیار در پیشرفت کار اهمیت دارد. در واقع این اصل بر این موضوع اشاره دارد که افراد را بر اساس تخصص و مهارت هایشان باید شناسایی کرد و برای آن ها وظایف تعریف نمود.
همانطور که در ابتدا وظایف مدیر را شرح دادیم، رهبر یک گروه نیز همان وظایف را بر عهده دارد. با این تفاوت که رهبر جایگاهی غیر سازمانی و جدایی از سمت نیز می تواند داشته باشد. مدیر با شرح وظایف و کنترل نیروها سعی در بهبود اوضاع دارد. این روش در رابطه با مشاغلی که مکانیکی است بسیار موثر است. اما این موضوع در برخورد با نیروی انسانی دشوارتر بوده و مدیر باید دارای روحیه رهبری نیز باشد. مهارت رهبری در واقع به میزان تاثیرگذاری مدیر بر روی دیگران اشاره دارد. با این توانایی می توانید در نیروهای خود حس رقابت، انگیزه، رغبت به کار و… را پرورش دهید. یک رهبر برای تاثیرگذاری از پیشنهادات مالی و یا تنبیه استفاده نمی کند، بلکه او ارتباطی با سایرین ایجاد کرده که از هر مشوقی بالاتر است.
فایول مهندسی بود که به صورت تجربی یاد گرفته بود چگونه یک پروژه را در عالی ترین سطح مدیریت کند. او بر همین اساس دیدی نسبت به کار مدیریتی پیدا کرد و برای انتقال تجربیات خود 14 اصل را شرح داد که در ادامه به هر کدام از آن ها می پردازیم.
اصل تقسیم کار بیان میکند که کارها را باید به وظایف کوچکتر تقسیم کرد تا با گماردن افراد در هر بخش به کار سرعت بخشید و فرد در آن متخصص میشود.
فایول بیان میکند نمیتوان به کسی اختیار داد و از او نتیجه کار را بازخواست نکرد و یا برعکس این موضوع. اختیار و پاسخگویی هر دو با هم معنا پیدا میکنند.
همه افراد سازمان باید به قوانین احترام گذاشته و در هر شرایطی به آنها پایبند باشند.
بر اساس اصل وحدت فرماندهی هر کارمندی باید از یک نفر دستور گرفته و فقط به آن فرد پاسخگو باشد. به این صورت هر کس در سازمان یک مافوق دارد که باید دستورات او را پیش ببرد.
گروههای مختلف در سازمان که یک هدف مشابه را دنبال میکنند باید توسط یک مدیر و یک طرح هدایت شوند. در غیر این صورت آن طرح به سرانجام نخواهد رسید.
اهداف و منافع سازمان همیشه بر منافع و اهداف فرد مقدم است. بر این اساس هرگز نباید فردی خود را نسبت به سازمان در اولویت بداند.
همه کسانی که در سازمان فعالیت دارند، باید دستمزدی منصفانه و بر اساس فعالیتشان دریافت کنند. پس یک مدیر باید عملکرد افرادش را برای جبران زحماتشان همیشه در نظر داشته باشد.
بر اساس این اصل، تصمیمات نباید همیشه از بالا به پایین گرفته شود. بلکه افرادی که در ردههای میانی سازمان هستند نیز باید در تصمیمات سهیم بوده و حق اعمال نظر در سطوح خود را داشته باشند.
زنجیبره فرمان همان سلسله مراتب قدرت است، بر این اساس هر کارمند میتواند تا دو رده بالاتر از خود ارتباط برقرار کند. این موضوع بیشتر در سازمانهایی است که هرمی بوده و امکان ارتباط با مدیران ارشد وجود ندارد.
اگر سازمانی نظم نداشته باشد پس چگونه کارمندانش میتوانند از منابع به بهترین نحو استفاده کنند. داشتن فضایی ایمن، مناسب، تمیز و… به طور مستقیم با مرتب بودن در محیط کار در ارتباط است.
رفتار مدیران با زیر دستان اگر خالی از انصاف باشد، طولی نمیکشد که زیردستان نیز کارشکنی کرده و ضررهای هنگفتی به سازمان خواهند زد. برخورد مدیر باید بیطرفانه، بی غرض و با احترام باشد.
سازمانها بهتر است تلاش کنند تا عمر حضور نیروهای خود را افزایش دهند. با این کار هم امنیت شغلی را در آن ها زیاد کردهاند و هم هزینه استخدام و آموزش را به حداقل میرسانند. دراین شرایط نیروها نیز نسبت به سازمانشان احساس مسئولیت بیشتری کرده و در زمان بحران بهترین عملکرد خود را خواهند داشت.
آزاد گذاشتن نیروها جهت ابراز علاقه یکی از روشهایی است که به کارکنان اجازه میدهد تا ابتکار و خلاقیت در کار داشته باشند. ایدههای جدید باعث پیشرفت و ارتقای سازمان نیز خواهد شد.
روحیه کار گروهی
آخرین اصل از اصول مدیریت فایول به کار گروهی تاکید دارد. سازمانی که کارمندانش را به کار گروهی تشویق میکند و به آن ها تیمی کار کردن را آموزش میدهد، در خود به یک یکپارچگی میرسد. این وحدت و یک پارچگی منجر به توسعه و فراگیری آموزههای بیشتر در سازمان میشود. در چنین فضایی دو به همزنی و زیر آب زنی معنا خود را از دست داده و افراد برای پیشرفت خود به آموزش همکاران خود نیز میپردازند. شما در هر جایی که هستید میتوانید از خدمات مشاوره تلفنی و حضوری مرکز مشاوره کسب و کار و کاریابی کاردوک بهرمند شوید.
برای دریافت مشاوره در زمینه امور اداری و سازمانی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره کاردوک از طریق شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منبع: اصول مدیریت
آیا می دانید نحوه برخورد با مشتریان ناراضی می تواند راهی برای جلب رضایت مشتریان باشد؟ اگر کارتان طوری است که به طور مستقیم با مشتریان در ارتباط هستید، به احتمال زیاد دیر یا زود با افرادی روبه رو می شوید که از خدمات یا کالای شما رضایت کافی ندارند. در این زمان ناامید نشوید، در هر کاری ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. راضی کردن همه چندان آسان نیست؛ پس آرامش خودتان را حفظ کرده وبرای حل موضوع به دنبال راه حل باشید. شاید سخت به نظر آید ولی با راهکارهایی که در ادامه شرح داده ایم به راحتی می توانید نظر مشتریان خود را برگردانید.
برای دریافت مشاوره کسب و کار از کارشناسان مجرب مرکز کاردوک می توانید از طریق شماره 09351520300 تماس حاصل نمایید.
منبع : نحوه برخورد با مشتریان ناراضی
حفظ مشتری یکی از اصول کسب وکارهای موفق است. نارضایتی مشتری می تواند برای شما فرصتی محسوب شود تا بتوانید به مشتری نشان دهید که چقدر برای او و خواسته هایش اهمیت قائل هستید. با چنین دیدگاهی صرف هزینه برای آموزش و یادگیری این روش ها نیز منطقی تر هستند. در ادامه به نکات و روش هایی جهت نحوه برخورد با مشتریان ارائه داده ایم. برای اطلاع از سایر مهارت لازم برای مدیر فروش کلیک کنید.
موقعیتی را تصور کنید که مشتری در مقابل شما ایستاده در حال فریاد زدن بر سر شماست، چرا که خدمات مورد انتظارش را دریافت نکرده است. در این موقعیت اولین چیزی که باید بدانید این است که مشتری با شخص شما کدورتی ندارند و تنها نارضایتی از بابت معامله ای است که میان شما صورت گرفته. با پذیرش این موضوع راحت تر می توانید اقدامات بعدی را اجرا نمایید.
در اولین قدم مهم ترین کاری که باید بکنید این است که مشتری متوجه شود شما به ناراحتی او اهمیت میدهید. با گوش دادن و پیگیری موضوع می توانید این حس را در او تقویت کنید که رضایت او جزئی از اهداف شماست. در واقع در این مرحله مشتری باید اطمینان یابد شما او را درک کرده و دلیل ناراحتی اش را متوجه شده اید. برای نشان دادن این موضوع می توانید از برخی جملات اطمینان بخش زیر استفاده کنید. ممنون میشم اول ماجرا را توضیح دهید از این که با ما تماس گرفتید و موضوع را در میان گذاشتید ممنونیم هر چیزی که فکر می کنید باعث این مشکل شده را بیان کنید کاملا اهمیت و ناراحتی شما را درک می کنیم نمیشه از این مشکل به راحتی گذشت باید علت او رو پیدا کنیم.
شما با چنین جملاتی به مشتری نشان داده اید که علاوه بر گوش دادن به حرف هایش، به او به عنوان یک انسان نیز اهمیت می دهید. پس اگر مشتری اضطراب دارد با او همدردی کنید. در صورت عصبانی بودن مشتری هرگز به او نگویید "کاری نمیشه کرد یا خدمات پس از فروش نداریم".
می توانید برای آرام کردن مشتری به او نشان دهید هر کس هم که جای او بود چنین احساسی داشت، ناراحتی او بی مورد نبوده و به او حق می دهید که خشمگین باشد. ابراز تاسف شما در این شرایط دردی را دوا نمی کند، تنها به خشم مشتری می افزاید. در عوض می توانید برای نشان دادن همدردی از جملات دیگری استفاده کنید. چند نمونه از این جملات عبارتند از:
من هم اگر در شرایط شما بودم همینقدر ناراحت می شدم
ما هرگز نمی خواستیم شما چنین چیزی را تجربه بکنید
میدونم این شرایطی نیست که بشه راحت ازش گذشت، پس اجازه بدید راه حلی برای اون پیدا کنم
ممنونم که این مساله را ذکر کردید
برای عملکرد بهتر سعی کنید نیاز مشتری را در این موقعیت درک کرده و بر اساس اون گام بردارید. نیاز مشتری ممکن است فیزیکی یا احساسی باشد. نیاز فیزیکی به این معناست که مشتری خدمات مورد انتظارش را دریافت نکرده، در این میان پیشنهاد بازگرداندن وجه پرداختی یا ارائه تخفیف برای خریدهای بعدی موثر خواهد بود. اما اگر مشتری نیاز احساسی داشته باشد، شما با انتقال این حس که حرف او را شنیده و درک کرده اید، می توانید آرامش و رضایت را در او ایجاد کنید.
در بسیاری از مواقع خشم مشتری به قدری است که گویی حرف ها و توضیحات شما را نمی شنود. در این مواقع سعی کنید با لحنی آرام با کمک حرف های خود او واقعیت را به او نشان دهید. قبل از هر کاری برای او توضیح دهید می خواهید چه اقدامی انجام دهید، با این کار به او نشان می دهید که حرف هایش موثر بوده و قصد کمک به او را دارید. او نمی داند شما چه کارهایی می توانید انجام دهید، اما شما به توانایی خود واقف هستید. در این موقعیت می توانید اقدامات زیر را انجام دهید.
_ یکبار اطلاعاتتان را با خود مشتری مرور کنید _ مطمئن شوید شما کسی هستید که می توانید به مشتری کمک کنید
_ در صورت نیاز از سرپرست بخش کمک بخواهید
_ از مشتری بپرسید موضوعی دیگری هست که باید بدانید
_ به او بگویید در کوتاه ترین زمان به موضوع رسیدگی می کنید برای آن که مشتری عصبانیتش از بین برود وسط صحبت او نپرید، این کار او را خشمگین تر می کند. می توانید از مشتری اجازه بگیرید تا در مورد موضوع بررسی بیشتری انجام دهید، این کار به او نشان می دهد که به او اهمیت می دهید.
همانطور که قبلا گفتیم، نارضایتی مشتری ارتباطی با شخص شما ندارد، پس در مقابل اظهارات خشمانه مشتری نباید اجازه دهید احساساتتان درگیر شود. کافی است او را درک کنید و با مهارت های ارتباطی خود کاری کنید که او شما را جدا از موضوع بداند؛ این گونه از میزان عصبانیت کم شده و می تواند به گفته های شما بهتر گوش دهد. با این جملات به مشتری نشان می دهید که از او حمایت می کنید، بدین صورت او نیز به شما اعتماد کرده و از شدت عصبانیتش کم خواهد شد. تا شما راضی نشوید من نمی توانم کارم را امروز تمام کنم من هم از این مشکل متعجب هستم اجازه دهید با هم بررسی کنیم ببینیم با توجه به این شرایط چه کاری می توان برای شما کرد.
حتی اگر تمام گام های پیشین را به بهترین ونحو پیش گرفته باشید، مشتری در نهایت منتظر ارائه راه حلی است. این کار چندان آسان نیست، چرا که معمولا انتظارات مشتری بیش از پیشنهادی است که شما داده اید. برای حل این موضوع می توانید از مشتری پیشنهاد بخواهید و به کمک خود او به یک توافق برسید. می توانید در مورد بخش های مختلف پیشنهاد خود نیز با او صحبت کرده و راهی انتخاب کنید که به نفع هر دو طرف باشد. برای جلب رضایت مشتری می توانید در کنار محدودیت هایی که به او می گویید راه های جایگزین (نکات مثبت) را نیز ذکر کنید. با این کار خدمات کوچک جلوه بیشتری خواهند داشت. در آخر از صبر و همکاری مشتری تشکر کنید.
به دست آوردن یک مشتری در دنیای رقابت امروزی اهمیت زیادی دارد. کسب و کارهای موفق هزینههای زیادی برای به دست آوردن مشتری از طریق تبلیغات و بالا بردن کیفیت محصول صرف می کنند. در این کسب و کارها رضایت مشتری یکی از مهم ترین ارکان کاری آن هاست. آن ها می دانند که برای کسب سودهای بیشتر باید تک تک مشتریان را راضی کنند. شما می توانند با دریافت مشاوره کسب و کار به دیگر ابعاد بازاریابی نوین نیز دست پیدا کنید. شما در هر جایی که هستید می توانید برای بهبود کسب و کار خود با متخصصان مرکز مشاوره کسب و کار و کاریابی کاردوک تماس بگیرید.
برای دریافت مشاوره در زمینه کسب و کار میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره کاردوک از طریق شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منتور کیست و منتوریگ به چه صورت است؟ دنیای تجارت و مدیریت نیز مانند دیگر علوم دچار تغییرات و پیشرفت هایی شده است. یکی از مفاهیم تازه ای که به این عرصه وارد شده منتوری است که معنای بسیار نزدیکی با کوچینگ دارد. اما تفاوت های اجرایی و نتایج حاصل از به کارگیری این دو استراتژی در سازمان ما را بر آن داشت تا مقاله مختص منتوری بنویسیم. برای درک بهتر منتوری و منتورینگ در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
برای دریافت مشاوره کسب و کار از کارشناسان مجرب مرکز کاردوک می توانید از طریق شماره 09351520300 تماس حاصل نمایید.
منبع : منتور و منتورینگ
منتورینگ به عنوان یک رابطه حرفه ای اطلاق می شود که در آن یک فرد با تجربه (منتور) به یک فرد دیگر با تجربه و دانش کمتر (منتوری) کمک می کند تا مهارت و دانشش را در یک زمینه تخصصی مشخص ارتقا دهد. منتور در واقع شخصی است حرفه ای در یک زمینه کاری که می تواند به کسی که دارای مهارت و تجربه کمتر هست برای شروع و یادگیری فوت و فن کار به عنوان یک راهنما و همراه حضور داشته باشد و تا حد امکان از اتلاف انرژی بکاهد. در این رابطه به کسی که تجربه کمتری دارد منتوری گفته می شود.
زمانی که رابطه منتور و منتوری شکل می گیرد، منتور کارهای زیر را انجام می دهد؛
_ منتوری را درمورد یک موضوع خاص آموزش می دهد
_ یک مهارت خاص منتوری را پرورش می دهد
_ رشد منتوری را با در اختیار گذاشتن منابع و شبکه ها تسهیل می کند
_ منتوری را به چالش می کشد تا پیشرفت بکند
_ایجاد یک محیط امن یادگیری برای پذیرش ریسک
_ بر روی پیشرفت کلی منتوری تمرکز دارد
علاقه به منتورینگ در طی سال ها تحت تاثیر وضعیت اقتصادی تغییرات زیادی کرده است. برای مثال نیروی کار متشکل از زنان نسبت به گذشته بیشتر شده است و یا با پیشرفت تکنولوژی و خودکار شدن بسیاری از کارها، کارمندان خود را در جایگاه متفاوتی می بینند، همین موضوع بر عملکرد آن ها تاثیر می گذارد.
با این تغییرات، استخدام و حفظ پرسنل برای کارفرمایان دشوارتر می شود. با کوچک تر شدن شرکت ها، کارفرمایان به دنبال ایجاد محیطی هستند که کارمندان فرصت کافی برای رشد و پیشرفت داشته باشند. از طرفی نگاه بالا به پایین به کارمند دیگر نمی تواند موجب ترقی و رسیدن به اهداف سازمان شود.
از طرفی سازمان ها دریافته اند که امروزه کارمندان رویکرد انعطاف پذیرتری نسبت به کار دارند. همین موضوع باعث شده کارکنان وفاداری کمتری نسبت به سازمان داشته باشند. با توجه به مطالب گفته شده سازمان ها به دنبال یک برنامه استراتژیک با کمک منتوری هستند. یک نمونه برنامه منتوری شامل موارد زیر می باشد.
استخدام
حفظ
توسعه حرفه ای
توسعه نیروی کار چند فرهنگی
بله منتوری به طور طبیعی در یک سازمان اتفاق می افتد؛ اما در این حالت تنها تعداد معدودی از کارکنان می توانند از مشاوره و مزایای منتور استفاده کنند. در حالی که آموزش رسمی یا ساختاری منتوری را در سطح گسترده تر شرکت اجرا می کند، اینگونه سود و ارزش شرکت رشد بیشتری خواهد داشت.
با وجود آن که مدیران بسیاری از رفتارهای منتوری را به صورت غیر رسمی انجام میدهند، اما شکل دهی یک برنامه ساختار یافته آموزشی تفاوت زیادی دارد. تفاوت کیفی مشخصی بین روابط مدیر- کارمند و منتور ومنتوری وجود دارد.
مدیر در رابطه با کارمندان تلاش می کند تا به اهداف بخش و شرکت برسد. مدیر وظایف را تعیین می کند، نتیجه و عملکرد را ارزیابی می کند و بر این اساس افزایش حقوق و ارتقا را در نظر می گیرد.
کارکنان در رابطه با مدیرشان تنها نقاط قوت خود را نشان می دهند و نقاط ضعف خود را در محیط کار پنهان می کنند. چرا که زندگی کاری آن ها به نگرش مدیرشان نسبت به آن ها ارتباط دارد.
یک رابطه منتور و منتورینگ بر توسعه مهارت های حرفه ای و ابعاد شخصیتی تمرکز دارد. به این ترتیب منتور کار فعلی منتوری را ارزیابی نمی کند و در مورد افزایش حقوق و ارتقا تصمیم گیری نمی کند.
این نوع رابطه منجر به ایجاد یک محیط امن برای یادگیری می شود. جایی که منتوری احساس می کند می تواند به صورت آزادانه و صادقانه بحث کند و نگران پیامدهای منفی آن هم نباشد.
پس نقش مدیر و منتور متفاوت است، به همین دلیل هیچ وقت برنامه منتوری با گزارش کار منتور در یک ردیف قرار نمی گیرند.
برنامه ساختار یافته منتورینگ برای سازمان، منتور و منتورینگ عوایدی زیادی دارد. یک برنامه موفق منتوری برای سازمان فوائد زیر را به ارمغان می آورد.
بالا بردن ابتکار استراتژی کسب و کار کاهش هزینه های مالی بهبود بهره وری
بالا بردن حس همکاری بین بخش های مختلف شرکت
افزایش سرعت انتقال اطلاعات و حفظ تجربه کارمندان با تجربه
ایجاد ارتباط میان کارمندان برای به دست آوردن اطلاعات و دانش لازم
ایجاد فرهنگ منتوری میان کارمندان، به طوری که به طور مداوم باعث رشد و پیشرفت همه کارمندان می شود
در سازمان هایی که کارمندان مورد ارزیابی قرار می گیرند و فرصت هایی برای آن ها فراهم می شود تا بتوانند رشد کنند؛ می توان گفت شروع یک برنامه منتوری نتیجه بخش خواهد بود. در بهترین حالت برای شروع برنامه منتوری سازمان دارای ویژگی های زیر می باشد.
به علاوه تمام موارد گفته شده باید افرادی در رده های بالاتر وجود داشته باشند که دارای ابتکار عمل در برنامه منتوری باشند و به پیشروی و اجرای برنامه کمک کنند.
برای اجرا و هماهنگی برنامه منتوری یک مدیر نیز لازم است. این شخص باید فردی مورد اعتماد، با اقتدار، دارای مهارت های ارتباطی و مدیریتی باشد. سمت مدیریت برنامه منتوری تمام وقت نیست، بنابراین این فرد معمولا شخصی در واحد منابع انسانی یا بخش آموزش است.
بنابر آن چه که گفته شد، منتورینگ یکی از راه های توسعه و پیشرفت کاری است که شما می توانید از همان شروع کارتان از مزایا و کمک افراد متخصص بهره مند شوید. ما در مرکز مشاوره کسب و کار کاردوک با استفاده از تجربه افراد موفق و آموزههای لازم برای موفقیت در مشاغل مختلف میتوانیم شما را جهت شروع به کار در هر زمینه شغلی راهنمایی کنیم. مشاوران ما میتوانند به شما کمک کنند تا با برآورد سرمایه لازم، بهرهمندی از امکانات موجود، استفاده از یارانهها و تسهیلات مربوطه برای ایجاد کار و.... شما را در ارتقای سازمانتان یاری دهند.
همچنین مشاوران مرکز کاردوک به شما می توانند در زمینه عارضه یابی سازمانی جهت ارتقای بهره وری فعالیتتان مشاوره ارائه دهند.
برای دریافت مشاوره در زمینه کسب و کار میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره کاردوک از طریق شماره 09351520300 تماس بگیرید.
منبع : منتور و منتورینگ